Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-04@12:54:29 GMT

خلبانی که مداحی می‌کرد و کتاب های ممنوعه داشت

تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۲۰۵۳۳

خلبانی که مداحی می‌کرد و کتاب های ممنوعه داشت

امروز ۱۵ آذرماه مصادف با سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و «روز هوانیروز» است. خلبانی که مداحی می کرد و در جریان مبارزه با طاغوت کار فرهنگی انجام می داد و آثار و کتاب های ممنوعه امام خمینی(ره) در آن زمان را میان مردم پخش می کرد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «احمد کشوری» افتخار اسلام و هوانیروز است و ارتشی نمونه لقب گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از شجاعت پدرش همین بس که رئیس ژاندارمری در یکی از شهرهای شمال بوده و با سردمداران زر و زور مبارزه می‌کرد و در آخر مجبور به استعفا شد و سپس به کشاورزی پرداخت و از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش در حالی که عکس او را می‌بوسید و پرچم جمهوری اسلامی را که به دست خودش دوخته بود، بر سر مزار او می‌آویخت و فریاد می‌زد: احسنت، پسرم،‌احسنت پسرم.

احمد کشوری در تیرماه 1332 به دنیا آمد. دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا» و «سرپل تالار»، دو روستا از روستاهای محروم شمال و سه سال آخر را در «دبیرستان قناد» بابل گذراند. دوران تحصیلش را به عنوان شاگردی ممتاز به پایان رساند. وی ضمن تحصیل علاقه زیادی به کارهای ورزشی و هنری نشان می‌داد و یک بار در رشته طراحی در ایران مقام اول را کشب کرد و در «کشتی» هم درخشش داشت.

احمد در حین تحصیل فعالیت‌های مذهبی زیادی داشت و با صدایش در اغلب مجالس و مراسم مذهبی از قبیل عاشورا، با مدیریت و جدیت بسیار، مرثیه خوانی و اداره بخشی از مراسم را به عهده می‌گرفت و در این برنامه‌ها تمام سعی خود را برای نشان دادن چهره حقیقی اسلام و بیرون آوردن آن از قالب‌هایی که سردمداران زر و زور و اربابان از خدا بی‌خبر برای آن درست کرده بودند، به کار می‌برد و معتقد بود که انسان نباید یک مسلمان شناسنامه‌ای باشد، بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد.

احمد در سال آخر دبیرستان با دو تن از همکلاسی‌هایش فعالیت‌های سیاسی و مذهبی خود را شدت داد و به وسیله طرح‌ و نقاشی‌ سیاسی بر علیه رژیم وابسته شاه افشاگری کرد.

کشوری بعد از اخذ دیپلم برای ورود به دانشگاه آماده می‌شد اما با توجه به هزینه‌های سنگین ورود به دانشگاه و محرومیت مالی‌اش، از رفتن به دانشگاه منصرف شد و در سال 1351 وارد ارتش در قسمت هوانیروز شد ولی همیشه از مسائلی که در آنجا می‌دید و مخالف با شئون عقیدتی‌اش بودند،رنج می‌برد. احمد در معاشرت با استادهای خارجی اعمالی از خود نشان می‌داد که آنها تحت تأثیر قرار می‌گرفتند و در این مورد وقتی از او سئوال می‌شد،می‌گفت که من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد و می‌خواست در آنجا نیز دامنه ارشاد را بگستراند.

احمد کشوری به علت هوش و استعدادی که داشت دوره‌های تعلیماتی خلبانی هلیکوپترهای «کبری» و «جت رنجر» را با موفقیت به پایان رساند.

شب‌هایی که او با صوت زیبایی که قرآن می‌خواند و پیوندش را با «الله» مستحکم‌تر می‌کرد،فراموش نشدنی هستند. عبادت‌های او بسیار شیرین و موثر بود. وقتی وارد عبادت می‌شد حالی دیگر می‌گرفت.

روحیه‌ای متواضع و رئوف داشت و در عین حال در مقابل بی‌عدالتی‌ها سرسختانه می‌ایستاد. علاقه عجیبی به روحانیت داشت و بسیار افسوس می‌خورد که چرا روحانی نیست و می‌گفت ای کاش در لباس روحانیت بودم، در آن صورت می‌توانستم حرف‌هایم را بزنم.

احمد کشوری در ارتش با همه محدودیت‌ها، بسیاری از کتاب‌های ممنوعه را در کمد لباسش جاسازی کرده بود و در فراغت، آنها را مطالعه می‌کرد و به دیگران نیز می‌داد تا مطالعه کنند. چندین بار به علت اعمالی که بر علیه رژیم انجام می‌داد مورد بازجویی قرار گرفت.

در اوایل به کارش در کرمانشاه شروع به تحقیق درباره فقرای شهر، کرد و در این زمینه برای نشر روحیه انفاق در همکارانش سعی بسیار می‌کرد و بالاخره توانست با همکاری چندین نفر دیگر از ارتشیان «خیر» هوانیروز مخفیانه صندوق اعانه‌ای جهت کمک به مستضعفین تاسیس کند.

احمد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب،جان برکف برای اعتلای اسلام مقاومت کرد. در بیشتر تظاهرات شرکت می‌کرد و بسیاری از شب‌ها، بدون آن که لحظه‌ای به خواب برود تا صبح را به چاپ اعلامیه امام می‌گذراند.چه قبل و چه بعد از انقلاب، عقیده‌اش این بود که تنها رهبران راستین امت اسلام،روحانیت در خط امام هستند.

در حین تظاهرات چندین بار کتک خورده بود ولی با شوق عجیب از آن یاد می‌کرد و می‌گفت: این «باطومی» که من خوردم چون برای خدا بود چه شیرین است و من شادم از این که می‌توانم قدمی بردارم و این توفیقی است از سوی پروردگارم.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی حوادث کردستان شروع شد، بابت ناامنی‌های ایجاد شده توسط ضدانقلاب ناراحت بود. شهید فلاحی می‌گفت که من شبی برای انجام مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم و هنوز سخنانم تمام نشده بود که از جوانی از صف بیرون آمد. دیدم کشوری است. او از همان آغاز چنان از خود کیاست، لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یک بار به شدت زخمی شد اما هلیکوپترش را به مقصد رساند.

در زمان جنگ تحمیلی هم دست از ارشاد برنمی‌داشت و ثمره تلاش‌های شبانه‌روزی او را می‌توان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست و چه متواضعانه شیرودی شهید گفت: احمد استاد من بود.

زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه‌اش بود اما همین که موضوع تجاوز صدام را شنید فردای آن روز عازم سفر شد. به او گفته بودند بمان و پس از اتمام جراحی برو. اما جواب داده بود ‌وقتی که اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمی‌خواهم.

در جبهه، بیابان‌های غرب کشور را به گورستانی از تانک‌ها و نفرات دشمن بعثی تبدیل کرده بود. بدون وقفه و با تمام قدرت می‌کوشید و پروازهای سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام می‌داد. حماسه‌هایی که در شکار تانک‌ها آفریده بود، فراموش نشدنی هستند.

احمد همواره برای تقویت وحدت بین سپاه و ارتش می‌کوشید. کشوری می‌گفت: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت‌فقیه خواهم جنگید.

عشق احمد به امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف‌نشدنی است. یک بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بوده، احمد در مسافرت بوده است. در راه وقتی که این خبر را می‌شنود، از ناراحتی ماشین را کنار جاده نگه می‌دارد و گریان می‌گوید: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا. و وقتی به تهران می‌رسد به بیمارستان رفته و آمادگی خود را برای اهدای قلبش به رهبرش اعلام می‌کند.

بالاخره در روز1359/9/15 و در حالی که از یک مأموریت بسیار مشکل ، اما پیروز بازمی‌گشت، مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش بر اثر اصابت راکت‌های دو هواپیمای «میگ» دشمن به شدت در آتش می‌سوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و به شهادت رسید.

منبع:جام جم

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R41383/P41383/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۲۰۵۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(عکس) قبرستان ممنوعه تهران، کجاست و مدیریت آن با چه کسانی است؟

«قبرستان ممنوعه تهران» یکی از قبرستان‌های قدیمی و ناشناخته شهر تهران است. در این قبرستان افراد نامی و مشهور بسیاری دفن شده‌اند. چهره‌های علمی، سیاسی و خارجی‌هایی که در ایران مشغول فعالیت بودند و در دوران سکونتشان در تهران جان خود را از دست داده‌اند.

به گزارش همشهری آنلاین، قبرستان ممنوعه تهران، که با نام قبرستان دولاب نیز شناخته می‌شود، یک‌گورستان قدیمی مربوط به مسیحیان است. در واقع این قبرستان باغی بزرگ در اتوبان شهید محلاتی، بین خیابان‌های شهید رضایی و مستفیذ است که در میان اهالی به نام قبرستان «دولاب» شناخته می‌شود. این گورستان محل دفن مسیحیان کشور‌های فرانسه، ایتالیا، روسیه و لهستان است که در سال‌های دور در ایران زندگی می‌کردند و در این کشور نیز از دنیا رفته‌اند. تعدادی از این افراد سرباز و بخشی دیگر افراد غیرنظامی بوده‌اند که در بین آن‌ها اشخاص مشهور نیز دیده می‌شود.

افرادی که در این قبرستان به خاک سپرده شده‌اند، ملیت‌های مختلفی دارند. ملیت هر فرد با یک پرچم بر روی قبر مشخص شده است. بر روی سنگ قبر‌ها نیز علائمی، چون صلیب یا تصویری از یک بانوی غمگین دیده می‌شود. افرادی که در این قبرستان آرمیده‌اند، سربازان گمنام روسیه و لهستانی‌هایی هستند که در جنگ جهانی دوم در راه برگشت به وطن جانشان را از دست داده‌اند. تعدادی از قبر‌ها نیز مربوط به کنت‌های فرانسوی، شاهزاده‌های گرجی و پزشکان دربار قاجار و پهلوی است. افراد مشهوری مانند «اوانس اوگانیانس» اولین کارگردان سینمای ایران و موسس اولین مدرسه بازیگری در ایران، «شاهین سرکیسیان» موسس تئاتر مدرن در ایران، «کنت دو مونت فرت» اولین رئیس پلیس ایران، «ولادیسلاو هورودکی» معمار اهل لهستان، «ولادیمیر گاردایستکی» معمار ایستگاه راه‌آهن تهران، «آلفرد ژان بانیست لومر» موسیقی‌دان نظامی فرانسوی مربوط به دوران ناصرالدین‌شاه قاجار که نخستین سرود ملی ایران را ساخت، «دکتر کلوکه» پزشک فرانسوی محمدشاه قاجار و «دکتر تولوزان» پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که از جمله اقدامات او در ایران می‌توان به بهداشت عمومی و تشکیل مجلس حفظ‌الصحه اشاره کرد.

اولین قبر متعلق به پزشک مخصوص دربار

این محدوده در گذشته‌های دور زمین کشاورزی بود که بعد‌ها تبدیل به قبرستان شد. اولین فردی که در این منطقه به خاک سپرده شد، دکتر «کلوکه» پزشک اختصاصی محمدشاه و ناصرالدین‌شاه قاجار بود. «کلوکه» در سال۱۸۵۵ در این خاک دفن شد. بعد‌ها دکتر تولوزان، یکی از پزشکان فرانسوی دربار قاجار، زمین‌های این منطقه را خرید و آن را به گورستان مسیحیان مقیم تهران تبدیل کرد. بخش‌های مختلف این گورستان توسط سفارت‌های فرانسه، ایتالیا و لهستان خریداری شد و اکنون آن‌ها این محل را مدیریت می‌کنند.

قبرستان دولاب بیش از ۷۵ هزار مترمربع مساحت دارد و دارای ۵ بخش مختلف است. هرکدام از این بخش‌ها ورودی جداگانه‌ای دارند. در میان قبرستان نیز یک خیابان وجود دارد که این ۵ بخش را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می‌کند. سه بخش کاتولیک، ارتدوکس و ارامنه گریگوری در قسمت شرقی و دو بخش ارامنه کاتولیک و آشوری‌های کلدانی در قسمت غربی قبرستان دولاب قرار دارد. بزرگ‌ترین بخش قبرستان دولاب مربوط به ارامنه است که حدود ۴۴ هزار مترمربع را در برمی‌گیرد. اغلب افرادی که در این بخش مدفون شده‌اند، ارامنه ایرانی هستند که در بین آن‌ها افراد نامی و سرشناسی، چون شاهین سرکیسیان، آرام گارونه، اسرائیل ساهاکیان، زورا ساگینیان، مارکار قارابگیان، نیکلای لاوری و نیکوکاران درمانگاه خیریه آودیسیان دیده می‌شوند. قدیمی‌ترین سنگ قبر این بخش مربوط به سال ۱۳۷۵ است. پس از آن تدفین در این قبرستان از طرف شهرداری تهران ممنوع اعلام شد.

ترسناک‌ترین بخش قبرستان

مسیحیان ارتدوکس در بخش ارتدوکس‌های قبرستان دولاب دفن شده‌اند که از مشهورترین آن‌ها می‌توان به نیکولای مارکف معمار و آنتوان سوروگین عکاس اشاره کرد. این افراد هر دو روسی بوده‌اند و اصالت گرجی داشتند. در قسمت ورودی این بخش یک آرامگاه دیده می‌شود که با معماری گرجی و به شکل کلیسا ساخته شده است. این آرامگاه به مینادورا خوشتاریا، همسر آکاکی خوشتاریا تعلق دارد. آکاکی خوشتاریا تاجر گرجی است که امتیاز استخراج نفت شمال ایران را از دربار قاجار دریافت کرده و در این منطقه مشغول فعالیت بود. همچنین قسمت دیگری از قبرستان دولاب، که با عنوان ترسناک‌ترین بخش شناخته می‌شود، مربوط به ۲۶ مهندس ایتالیایی است. مهندسین معدنی که در سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ در ایران کار می‌کردند و همین‌جا جان خود را از دست دادند. قبر‌های این افراد در زیرزمین و لای دیوار‌ها قرار دارد و سنگ قبر آن‌ها نیز به صورت ایستاده دوتادور این دیوار‌های نصب شده است.

در واقع برای ورود به این بخش باید از میان مردگانی ایستاده عبور کنید که کمی ترسناک است. از سوی دیگر حدود ۱۴هزار و ۲۰۰ مترمربع از قبرستان متعلق به کاتولیک‌هاست. در این بخش قبر افراد مشهوری، چون دکتر کلوکه، دکتر جمشید اعلم و ولادیمیر گاردایستکی دیده می‌شود. اکنون قبرستان ممنوعه توسط سفارت‌خانه‌های مربوطه مانند روسیه، لهستان، فرانسه و شورای خلیفه‌گری ارامنه مدیریت می‌شود. یک خانواده در این قبرستان زندگی می‌کنند که نگهبانی از قبرستان را بر عهده دارند.

دیگر خبرها

  • اولین خلبان بازرگانی ایرانی؛ کاپیتان داریوش تیمسار
  • مداحی حاج مهدی رسولی در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) + ویدئو
  • ‌مداحی حاج مهدی رسولی در سالروز شهادت امام ‌صادق(ع) + فیلم
  • مداحی میثم مطیعی برای شهادت امام صادق(ع) + دانلود
  • مصلی کیش میزبان عزاداران شهادت امام جعفرصادق (ع)
  • تعالیم اندیشه عفاف و حجاب در مدارس در اولویت باشد
  • (عکس) قبرستان ممنوعه تهران، کجاست و مدیریت آن با چه کسانی است؟
  • روایت خسروپناه از سجایای اخلاقی محمدرضا سنگری
  • شهیدی که قهرمان دو سنگر بود
  • خلبانی، رویای کودکی هرکول طلایی ایران!